سفره عموعباس

 

آن روز که بچه ها خاطرات گردش های  تفریحی خودشان را در سر کلاس درس هدیه ها ی آسمان تعریف می کردند،درس سفره ی عمو عباس شور و هیجان خاصی  داشت و هر کدام از بچه ها با بیان خاطرات خود قسمتی از آداب و رسوم غذا خوردن را  تعریف می کردند.

با پیشنهاد دانش آموزان تصمیم گرفتیم سفره ساده ای را در کلاس پهن نماییم،هر کدام از بچه ها گفتند ما یک چیزی می آوریم، این پیشنهاد را با مسئولین مدرسه و چند تا از والدین دانش آموزان در جریان گذاشتم  و بسیار مورد استقبال قرار گرفت .آریا سفره را آورد،نان را محمد حسین آورد،زارع پور بچه تبریز پنیر تبریزی آورد،حسام خرما آورد،حیدر  گردو را آورد،علی  سبزی و پنیر سوری آورد،و بالاخره معین دیگر شاگردم میوه کلاس را آورد و یک سفره ساده و بسیار خوب را بچه ها آماده کردند.خودم هم وسایل اضافی از قبیل چاقو، قاشق ، ظرف و وسایل چایی را آماده کردم.

صبح روز سه شنبه هیجدهم بهمن ماه 90 بچه ها ساعت 8 کلاس آمدند،و خودشان سفره را چیدند و یکی از بجه ها نقش عمو عباس را بعهده گرفت و آداب غذا خوردن مثل:شستن دستها ،گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای غذا خوردن،آرام خوردن، صحبت نکردن وسط غذا،اهمیت میوه و سبزی در وعده های غذایی،و بالاخره تشکر از خداوند بخاطر نعمتهای زیادی که به ما داده است،را  بچه ها یاد آوری کردند.

بهر جهت سفره عمو عباس کلاس ما یکی از بهترین صبحانه هایی بود که بچه ها و من در کلاس تجربه کردیم و دانش آموزان خیلی خوششان آمد و عکسهای یادگاری پایان بخش این تدریس ما بود ،تدریسی که با مشارکت دانش آموزان انجام گرفت و بسیار هم لذت بخش بود.افسوس که یکی از دانش آموزان به نام هانی بعلت مریضی نتوانست در کلاس با بقیه بچه ها این تجربه را کسب نماید.